دکتر محمد مشاری

مدیرعامل کارگزاری بانک ملت

نویسنده و مترجم

مدرس و کوچ سرمایه‌گذاری

دکتر محمد مشاری

مدیرعامل کارگزاری بانک ملت

نویسنده و مترجم

مدرس و کوچ سرمایه‌گذاری

نوشته های بلاگ

شام آخر

19 سپتامبر 2019 نوشته های بورسی
شام آخر

سلام
شام آخر فقط نام شاهکار هنری “لئوناردو داوینچی”نیست.در ینگه عالم‌ مجرمان در شبی که قرار است فردای آن اعدام بشوند می توانند هر غذایی،به هر مقداری سفارش بدهند.بخورند و بنوشند.حتی اسراف کنند.آن شب را شام آخر می نامند.شام آخر ماهییت پیچیده ای دارد.خیلی پیچیده تر از آیین نامه معاملات در بازار پایه فرابورس.
در این سوی عالم ،یعنی ایران شام آخر اسم دیگری دارد.شب سوئیت.متهم قبل از به دار آویخته شدن در سحرگاه فردا به سوئیتی منتقل می شود که تا صبح با یک روحانی همکلام میگردد.
مجرم‌چه این سوی دنیا باشد و قرار باشد چهارپایه را از زیر پایش بکشند و پیچ و تاب بخورد در حالی که خودش را خیس کرده است.چه در ینگه دنیا باشد و داروی مرگ را تزریق کنند به رگ آبی رنگ بازوی دست چپش که محکم به صندلی بسته شده است .شام آخر ،شب سوئیت حال غریبی دارد.عدم باور پذیری مرگ شاید مهمترین ویژگی آن شب است.خیالات امیدوارانه کمک می کند تا مجرم آن شب را دوام بیاورد و غالب تهی نکند او‌ در ذهنش اوهامی می سازد که تا قبل از این قادر به ساختن آن نبوده است.
فردا مسئول اجرای حکم تصادف خواهد کرد و خواهد مرد.
قاضی صادر کننده حکم به شواهد جدیدی دست خواهد یافت و اجرای حکم متوقف خواهد شد.
ریس جمهور قانون‌ اعدام را وتو‌ خواهد کرد.از فردا هیچ کس به هیچ دلیلی اعدام نخواهد شد.
انقلاب می شود و مردم درهای زندان را خواهند گشود.
بدن من در مقابل داروی مرگ مقاومت خواهد کرد.
طناب دار پاره خواهد شد.
اوهام‌ و خیالاتی که مجرم می سازد همگی ریشه در ترسی عمیق دارد که تا پیش از این تجربه نکرده است.ترس از دست دادن.ترس لباس امید می پوشد،دقیقا به خاطر اینکه زمانی مجرم‌ به حماقت لباس شجاعت پوشانده بوده است.
می گویند در ایالات متحده تحقیقاتی انجام شده است به این ترتیب که در شام آخر ،به محکومان به مرگ علاوه بر انتخاب هر نوع خوردنی و نوشیدنی ، امکان هم آغوشی پیشنهاد شده است به این ترتیب که یا با زنی بسیار زیبا اما آلوده به بیماری ایدز و یا با زنی دارای چهره معمولی اما فاقد بیماری مذکور.
تقریبا تمام زندانی ها گزینه دوم را انتخاب کرده اند در حالی که قبل از هم آغوشی میزان احتمال زنده بودن خود را برای روزهای آتی صفر درصد اعلام کرده بوده اند.کسی که می‌داند قطعا فردا خواهد مرد چرا از لذت هم آغوشی خود می کاهد؟!!!!
مجرمان در اعماق وجودشان لباس زیبای امید را بر قامت ترس هایشان پوشانده بودند.
ما بورسی ها بیشتر از همه با شام آخر آشنا هستیم.البته اینجا می شود شب سوئیت.بجای آن روحانی با لباس یک تکه و ریش های شانه کشیده نیز اساتید بورسی داریم‌ که نمودار می کشند برای قیمت سهام شرکتی که کارگرانش خط راه آهن سراسری را برای دریافت حقوق عقب مانده اشان بسته اند یا جدول اکسل می گذارند از برآورد سود شرکتی که صد برابر سرمایه ثبتی زیان انباشته دارد اما یک زمینی دارد در بیابان های جاده کرج که قرار است هزار درصد تجدید ارزیابی شود ،یا فروخته شود به سازمان گردشگری تا در آن جا برای رفاه حال مسافران مستراح بین راهی بسازد.
ما بورسی ها هر شب مان شام آخر است .چون هر شب با ترس از دست دادن می خوابیم .در حالی که امیدواریم از دست ندهیم.نبازیم.هیچ کس به اندازه ما نمی تواند بر قامت ترس هایش لباس امید بپوشاند.از بس که حماقت می کنیم در لباس شجاعت.

یک دیدگاه بنویسید