دکتر محمد مشاری

مدیرعامل کارگزاری بانک ملت

نویسنده و مترجم

مدرس و کوچ سرمایه‌گذاری

دکتر محمد مشاری

مدیرعامل کارگزاری بانک ملت

نویسنده و مترجم

مدرس و کوچ سرمایه‌گذاری

نوشته های بلاگ

این همه چریدم پس دنبه ام کو؟؟

این همه چریدم پس دنبه ام کو؟؟

سلام
در هر حرفه یک راه وجود دارد.یک بیراه.درست ترش این است که تنها یک راه وجود دارد.بقیه بیراه.
مثلا باید حداقل ۱۹ سال درس بخوانی تا پزشک عمومی بشوی .آزمون بدهی برای تخصص .رقابت کنی.شب بیداری بکشی.شاید قبول بشوی.دوباره درس،مطالعه،بیمارستان.بعد از ۳ سال تخصص ریه یا عفونی بگیری .حالا باید بروی طرح.مناطق محروم.خاش.بندر لنگه.سیرجان.جاهایی که به سختی در نقشه می توانی پیدا کنی.برای هر ویزیت تن و بدنت باید بلرزد.اگر اشتباه کنی.تشخیص یا تجویز اشتباه فرقی نمی کند.عذاب وجدان به کنار،همراهان بیمار رهایت نمی کنند.شکایت.دادگاه.پاسگاه.دیه باید بدهی.خوش شانس باشی در اواخر میانسالی شاید آن هم شاید ،کار و بارت بگیرد.سکه شود.کمی آب در معده و روده ات بچرخد.اگر سکته نکنی.سرطان نگیری و برسی به سن کهنسالی .می توانی سالی چند بار مسافرت خارج از کشور بروی با پیره زنی که همسر توست و گرفتن دستانش با گرفتن دستان مادر مرحومت برایت تفاوتی ندارد.
بی راهه اما این همه دنگ و فنگ ندارد.دو تا کتاب طب سنتی می خوانی.اسم چهار تا علف را از حفظ می کنی.همه مرض های عالم را به طبع سرد و نخوردن گرمی ربط می دهی.دارو کشف می کنی برای کرونا.طرز استعمال روغن بنفشه را یاد می دهی به همراهان بیمارت.قاعدتا وجدان نداشته ات آسوده است.کسی هم به دنبال شکایت از تو نیست.
هر چقدر بی راهه سهل است.همان قدر راه سخت است.تا بشوی دکتری مالی حداقل باید سه مرتبه کنکور بدهی.روزهای زوج سر کار بروی .روزهای فرد دانشگاه.شهریه که هیچ.التماس استاد راهنما و مشاور از همه چیز سخت تر است.پروپوزال.دفاع از پروپوزال .پیش دفاع از پایان نامه،دفاع از پایان نامه.مقاله ISI.ترجمه کتاب.نوشتن کتاب.تدریس دویست کیلومتر دور تر از تهران.حق التدریس جزو مطالبات معدوم الوصول.داور مجله علمی پژوهشی بشوی.صبح تا شب کارت بشود سنجش صحت یافته های پژوهش.تحلیل کنی.اکسل بسازی.سود در بیاوری از داخل شرکتی که با هفتاد ترفند حساب آرایی می کنند.ضرر بدهی روی ضرر تا شاید یاد بگیری.شاید….
بیراه اما نه معلم می خواهد نه مربی نه مرشد.همین که چهار نفر ساده دل پیدا کنی کافی است.جدول ضرب ۹ در ۷ را بلد نیستی .اما خبر داری شرکت تا ۵ سال آینده چقدر سود می سازد.همه جا آشنا داری.هر روز صبح صبحانه را با وزیر خارجه میخوری.مجلس که اصلا ارث پدرت است.کانال VIP تو پر شده از آدم های ساده دلی که از برکات وجود تو ساده لوح شده اند.ماشین فروخته اند.پول پیش خانه را به اجاره تبدیل کرده اند.ریخته اند به حساب تو.که البته درستش می شود حلقوم تو.کار که بیخ پیدا می کند .می زنی در کار خرید و فروش گروهی.ساده لوح ها حالا شده اند ساده اندیش.پایین میخری بالا میفروشی به خودشان.هر جا هم که گند کار درآمد،داستان میسازی برای سهامدار عمده،برای بازار گردان،برای مدیرعامل برای هییت مدیره برای سازمان بورس.ساده اندیش ها حالا شده اند ساده فحاش.تو لب تر می کنی که سهم را فلانی نمی گذارد بالا برود.لشگر بی جیره مواجبت حالا خودشان می دانند که چکار کنند.
فحش…فحش…فحش…
چه کنند بندگان خدا.همین از دست و دهانشان برمی آید.
ولی بعضی وقت ها که با خودت خلوت می کنی از خودت می پرسی این همه چریدم پس دنبه ام کو؟؟

یک دیدگاه بنویسید