سلام
شما شاید یادتان نباشد.من دقیق یادم هست.آقای دکتر ولی الله سیف ریس کل بانک مرکزی بود.او همیشه از طرف اقتصاد دان ها و اقتصاد خوان ها و اقتصاد نام ها تحت فشار بود.که چرا برخلاف همه جای دنیا ایشان تحصیل کرده اقتصاد نیست.حسابداری خوانده بود ولی الله خان.دکتری داشت.عضو هییت علمی دانشگاه بود.همه عمرش مدیر عامل و عضو هییت مدیره بانک های دولتی و خصوصی بود.ولی خُب اقتصاد نخوانده بود و در مملکتی که دو سوم تحصیل کردگانش در حوزه اقتصاد درس خوانده اند این گناه کمی نبود.
سال ۹۶ یا ۹۵ بود.من دقیق یادم نیست.دلار افسار پاره کرده بود و می تازید.اقتصاد دان ها ولی الله خان را دوره کردند.که چه؟که برای کاهش نرخ ارز هیچ راهی نداری غیر از افزایش نرخ بهره.باور کرد بنده خدا.نرخ سود را بالا برد.من دقیق یادم نیست .یک یا دو ماهی ارز آرام گرفت.ولی این بار دیگر حرکت نکرد.پرواز کرد.
دوباره سر و کله اقتصاد خوانده ها پیدا شد.که چه؟که بیا طلا بریز توی بازار.سکه پیش فروش کن.کرد.مثل شوالیه در شبکه یک تلویزیون ملی شاخ و شانه کشید برای حضرت آقای بازار.که چه؟که هر چقدر سکه بخواهید و بخرید .داریم.می فروشیم.خزانه از طلا خالی شد.دلار اما آرام نگرفت که نگرفت.من دقیق یادم نیست چند قطعه سکه فروختند.ولی آنقدر بود که ولی الله خان را به جرم اخلال در نظام اقتصادی دادگاهی کردند.البته که هنوز پرونده مفتوح است.
قصه ولی الله خان قصه حسین کرد شبستری نیست که این آخر شبی مثل لالایی تشویش را از ما دور کند و کمک کند خواب راحتی داشته باشیم.
اصلا داستان ولی الله خان و اقتصاد خواندها را برای این گفتم که فردا و فرداها از ترس کاهش نرخ بهره بین بانکی و خارج بانکی خودکشی نکنی.ما یکبار این راه را رفته ایم.اگر چه خیلی دقیق یادم و یادت نیست.
با این تورم و کسری بودجه ای که داریم سپرده گذاران بانکی با نرخ های بهره دوبرابر این هم تا خرتناق ضرر خواهند کرد.البته که همه قرار است این جاها بفروشند و در قیمت های پایین تر جایگزین کنند.موفق باشند انشاالله.من دقیق یادم نیست اگر شما در یادت یک اقتصاد دان پولدار سراغ داشتی سلام من را هم خدمت ایشان ابلاغ بفرمایید.