سلام
یه اتفاقاتی میشه نقطه ثقل تاریخ.مثلا قبل از میلاد مسیح یا بعد از میلاد مسیح.قبل از هجرت پیامبر یا بعد از هجرت پیامبر.قبل از انقلاب یا بعد از انقلاب.
بعضی از اتفاقات نقطه ثقل شخصی میشوند.پای صحبت ها پیرمردها نشستی ؟!هر چیزی را که می خواهند تعریف کنند قبلش می گویند:من هنوز زن نگرفته بودم،یا بعد از این که از سربازی برگشتم،یا میگن زمانی که مستاجر بودم و هنوز خونه نخریده بودم.
ما بورسی ها هم برای خودمون نقطه ثقل داریم.مثلا می‌گوییم:
زمان صالح آبادی،یا هنوز کنتور گندش در نیامده بود،وقتی که پالایشی ها اومدن توی بورس.
یه وقتی هایی تو تاریخ است که نقطه ثقل اجتماع و شخص یکی میشه،مثلا چند سال دیگه می گن :تازه بنزین ۳ تومن شده بود.بگذریم.
یه ضرب المثل تو فارسی هست میگن:دو پا داشتم دو تا هم قرض گرفتم و در رفتم،یا معلم می گه:دو تا گوش داری دو تا گوش قرض کن خوب یاد بگیر.در هر صورت اون دو‌تایی که خودت داری مهم نیست.چون دقیقا همه مثل تو همون دو تا رو دارن.سود توی اون دوتایی هست که قرض می گیری!!!
دو تومن خودت داری دو تومن هم قرض کن ،از فردا فقط سهام بخر. خیلی وقتت رو صرف نشانه گیری دقیق نکن.فقط شلیک کن.طوفان شده.زنده باد بوقلمون های پرنده.زنده باد بورس.پاینده باد سهام.