سلام
از دید ما با این شکم برآمده و پهلوی چربی دار که نهایت ورزشی که انجام می دهیم قدم زدن در استخر با عمق یک متر است،مسخره ترین کار دنیا دویدن بیست و سه نفر دنبال یک توپ است.استدلال ما نیز این است :که چه؟!آخرش یکی می برد،یا می بازد،یا مساوی می شود.این نتیجه معلوم که این همه داد و قال ندارد.جذابیت ندارد.اصلا فرض کن از فردا فوتبال تعطیل بشود.نه باشگاهی.نه لیگ برتری.نه جام حذفی.بجای فوتبال همه بروند استخر،سونا،جکوزی.چه چیز از این دنیا کم می شود؟!کدام کار دنیا روی زمین می ماند؟!
و متقابلا از دید یک فوتبالیست که نهایت ریسکش تجربه شده اش ،شرط بندی در بازی گل یا پوچ با هم قطارانش بوده،مزخرف ترین کار عالم سرمایه گذاری در بورس است.دلیل آنها نیز این است :قیمت ها بالا می رود.پایین می آید و گاهی نیز درجا میزند.این عاقبت مشخص که این همه سر و صدا ندارد.اصلا در نظر بگیر که از فردا بورس تعطیل بشود.نه تحلیلی.نه سبد سهامی.نه شاخصی.نه صندوق سرمایه گذاری .به جای بورس همه پول ها برود در بانک.سپرده کوتاه مدت.بلند مدت با نرخ تضمینی .چه چیز از این دنیا کم می شود؟!کدام کار دنیا روی زمین می ماند؟!
چه ما خوشمان بیاید چه بدمان ،آنچه که فوتبال را جذاب می کند ،نتیجه نیست.هیجان هتریک است.تقابل دیدگاههای دو مربی است.تبلیغات کنار زمین است.آفرینش لحظاتی بی تکرار است.سقوط قهرمان ها،و طلوع آتیه دارهاست.جیمی جامپ لعبتی بد لباس است که با بی حیایی فالور جمع می کند.نحوه شادمانی تیم زننده گل است.پول های رد و بدل شده در شرط بندی ها است.
بورس ها را هم تقابل دیدگاهها،فراموشی الگوها،خلق استراتژی های جدید معاملاتی،خرس ها،خرها،گاوها،گوسفندها و میمون ها زیبا می کنند و گرنه هم من می دانم و هم تو که قیمت ها مانند فردی که انتهای کوچه بن بست گیر افتاده و برای رهایی از مخمصه یا باید دود شود و به آسمان رود،یا آب شود و به زمین فرو رود،یا همان جا بایستد و به خدا توکل کند سه راه بیشتر ندارند.بالا،پایین،درجا.
فوتبال جذاب است چون مملو از احساسات است.بورس ها جذاب ترند چون محل داد و ستد احساسات هستند.تا کنون چیزی اختراع نشده که بتواند رقیب فوتبال شود.قاعدتا چیزی اختراع نخواهد شد که بتواند کار بورس ها را انجام دهد.دنیای بدون فوتبال دنیای بی هیجانی است.دنیای بدون بورس دنیای بدون قهرمان است و قهرمان کسی نیست که ،دلاورانه ریسک های بی حد و حصر را تحمل می کند،قهرمان کسی است که از ریسک های خارج از تحمل اجتناب می کند.
فوتبال را درس خواندهای رشته تربیت بدنی ،اساتید،پروفسورها،جذاب نمی کنند اگر چه نقشی تاثیر گذار و کم بهره در این فضا دارند.فوتبال را نوجوان سیاه پوست برزیلی “پله “،کودک فقیر آرژانتینی “مارادونا”،
جذاب می کند.اگر از فردا تمام دانشکدهای تربیت بدنی درشان تخته شود،مسی ها،رونالدوها،چیزی از دست نخواهند داد.چون عملکرد خیره کننده آنها ربطی به معلوماتشان ندارد ،آنها مهارت دارند.
بورس ها را نیز علمای علم کمیابی (اقتصاد)،اساتید ریاضی و آمار،معلمان سرمایه گذاری،جذاب نمی کنند ،آنها نقشی کمرنگ دارند و تنها رویدادهای گذشته را خوب تفسیر می کنند.خوب حرف می زنند.بورس ها را وارن بافت ها،چارلی مانگرها،جذاب می کنند.
اگر از فردا یک شیرپاک خورده ای در تمام دانشکدهای اقتصاد،فاینس و مالی را گل بگیرد،جرج سروس ها خواهند بود زیرا بازدهای آنان ارتباطی به معلوماتشان ندارد،به مهارتشان وابسته است.